*'؛،.عشق صورتی.،؛'*

سلام عزیزان اگرشماهم صاحب یک وبلاگ درهر موضوعی هستیدآدرسشو توبخش نظرات بنویسیدکه هم لینکتون کنیم هم به شما بازدید کننده گان سربزنیم باتشکر¤مدیروبلاگ :علیرضا¤ *'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

روزی روزگاری بود دوتاجوون بودن . یک پسرو یک دختر اسم پسرعاشق بودواسم دختر معشوقه، اشنایی این دوتا ازجایی شروع شدکه عاشق دریک نگاه شیفته ی معشوقه شد ومعشوقه هم باهمان نگاه دل به عاشق باخت ودیوانه ی چشمان عاشق شد عاشق نزد معشوقه اش آمدواحساسات خودش رانسبت به معشوقه گفت.معشوقه باشنیدن حرف های عاشق گریه اش گرفت چشمان زیباوسیاهش شروع به باریدن کرد .این دو تصمیماتی گرفتن وقول وقرار هایی گذاشتن عاشق وقتی به خانه برگشت مادرش رادید که باپدرش درمورد چیزی صحبت میکردند عاشق سلام کرد وبه مادرش گفت چه شده مادرهم برایش توضیح داد.اوضاع ازاین قراربودکه مادردختردایی عاشق رابرای عاشق نشان کرده بودعاشق اول خوشحال شدبعد قول وقرارمعشوقه یادش افتادوگفت ولی مادرمن ،مادرش بدون اینکه حرف پسرش تمام شودگفت ولی بی ولی من انتخاب کردم وتوباید قبول کنی ، عاشق باشنیدن این حرف از خونه زد بیرون در راه هم محکم کوبید وبی خبررفت *'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

/////// تقديم به روياي ذهن وقلبم///////

 

پيش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو

حتي نگاه عاشقش باز شكست طلسممو

خواستم بگم هر چي كه هست مهر سكوتم نشكست

بغض گلويم رو باز گرفت،من كم شدم اون ننشست

راستش زبونم بند اومد، بختك تو واژه سايه كرد

رفت تو خلا منو گرفت من موندمو اون سكوت درد

هر چي تو فكرم بود نبود، خالي شدم از كلمه

خواستم راحتم كنه خسته شدم يه عالمه

//شايد يه لحظه اي ديگه فرصت عاشقي بشه

دوباره يه شانس ديگه شانس شقايقي باشه//

شايد يه جايي فرصتي لحظه اي مجالمون بده

گفتني رو بايد بگم گريه اگه امون بده!!!

پيش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو..................................................................

 

 

 

دوستان مهربون ‏، p،

 ‏ اميدوارم هر كجاي ايران كه هستيد سلامت باشيدو به آرزوهاي خوشگلتون برسين پيروز و پاينده باشيد،دوستون دارم و هيچ وقت فراموشتون نميكنم............خداحافظ.

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

غم ميون دو تا چشمونه قشنگت لونه كرده

شب تو موهاي سياهت خونه كرده

دو تا چشمون سياهت مثل شبهاي منه

سياهي هاي دو چشمت مثل غم هاي منه

وقتي بغض از م‍‍ژه هام پايين مياد بارون ميشه

سيل غم آبادي مو ويرونه كرده

وقتي با من مي موني تنهايمو باد ميبره

دو تا چشمام بارون شبونه كرده

بهار از دستهاي من پر زدو رفت

گل يخ توي دلم جونه كرده

تو اتاقم دارم از تنهايي آتيش مي گيرم

اي شكوفه توي اين زمونه كرده.....................

 

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

 

یه زمان خیلی سال پیش وقتی آدم ها ناراحت میشدن
یه چیزی از گوشه ی چشمشون مثل یه قطره می چکید
احساس قشنگی داشت ولی هیچکس اسمش رو نمی دونست
بعدا همی عاشقها جمع شدن و اسم این قطره رو گذاشتند
اشک و اسم این احساس رو گریه!

گریه کن برای دردهام   گریه کن برای خونه
گریه کن برای این دل    که نمی تونه بمونه
گریه کن برای دردهام   گریه آغاز جنونه
گریه کن اگه می تونی  که تو دل غمی نمونه
اگه میشنوی صدامو     یا که میبینی نگامو
دل من تنهای تنهاست  تو ندیدی گریه هامو
گریه کن برای رفتن       گریه کن برای مردن
گریه کن برای قلبی      که با چشمهای تو سوختن
اگه می شنوی صدامو   یا که میبینی نگامو
دل من تنهای تنهاست   تو ندیدی گریه هامو.........................

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

 

بر رو ی سنگ قبرم بنویس......

 

یه فرشته، لب دریا، مثل رویا، وای چه زیبا

یه فرشته، پاک و معصوم، وای چه آروم

انگاری، همین الان ،اومده دنیا

یه تولد، لب ساحل، یه تبسم، از ته دل

یه آدم که دیگه نیست تنهای تنها

یه فرشته که با گریه هاش نوشته

همه ی  فرشته های گمشده پیدا بشن دنیا بهشته........

 

 

 

 

// تنهایی خیلی سردمه//

 

دلتنگی هاتو برداربه روی قلبم بذار

تکیه بده روی شونم ، توی این مسیر دشوار

اگه منو نمی خوای حرف دلم رو گوش کن

فقط برای یکبار ، بعدش.............. خدانگهدار

تنهایی خیلی سخته وقتی چشامم براه

وقتی که شب سیاهه وقتی بدون ماهه

تنهایی خیلی تلخه وقتی که بی تو هستم

تنها می مونه دستم با این دل شکستم

دلتنگی هامو بردار پیش خودت نگهدار

هر وقت که تنها شدی منو بیادت بیار

داری می ری نمی خوام وقت تو رو بگیرم

این حرف آخرمن ...دوستت دارم...دوستت دارم ، میمیرم

تنهایی خیلی درده اگه نیای تو خوابم

وقتی تو اضطرابم، تو هم ندی جوابم

تنهایی خیلی سرده، وقتی پیشم نباشی

آتیشم نباشی ،بیدار میشم نباشی

 

 تنهایی خیلی سردمه.......................(خدا).

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

 

اما، دیگه نمی تونم ، یک لحظه ،اینجا بمونم……….//ربکا//

 

دیگه رو شونه های من جایی نمونده واسه تو

همین الان میخوام بگم از جلوی چشام برو

بذار دیگه تنها باشم تو سرزمین بی کسی

دیگه نمی خوام که بگم،  برای من، مقدسی

 

فردا اگه ز راه نمی آمد،فردا اگر ز راه نمی آمد، من تا ابد کنار تو می ماندم

من تا ابد ترانه های عشقم را در آفتاب عشق تو می خواندم

در پشت شیشه های اتاق تو، آن شب ،آن شب، نگاه سردو سیاهی داشت

دالان دیدگان تو در ظلمت گویی،گویی به عمق روح تو راهی داشت

 گویی به عمق روح تو راهی داشت

 

رنگ چشای روشنت مثل ستاره تو شبه

این دل بیقرار من ،واسه نگاهت می تپه

 

اما دیگه نمی تونم، یک لحظه، اینجا بمونم

اما دیگه نمی تونم، یک لحظه، اینجا بمونم

 

می خوام تا آخرین نفس ، شعر های غمگین بخونم،شعرهای غمگین بخونم……………..

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

//رویای من، ربکا//

 

هی نشین غصه نخور رفته که رفته

اگه دوستت داشت نمی رفت اون که رفته

هی نشین چشم به راه رفته که رفته

اگه عاشق بود نمی رفت اون که رفته

بی خیالش ،مگه چند سال تو جونی

بی خیالش ، مگه چند سال تو می مونی

بی خیالش، اینا رسم روزگاره

همشون کار خداست حکمتی داره

یاد حرفهای قشنگش می دونم مثل یه داغه

اون دلت خیلی گرفته شده قلبت پاره پاره

اون که رفته دیگه رفته ،دیگه اون دوستت نداره

دیگه دست بردار عزیزم برو به سوی عشق تازه

هیچکسی نمی دونه توی دلت چی میگذره؟؟؟

حرفات هم اندازه ی کوه ، پرغروری خیلی ساده

اون که رفته دیگه رفته دیگه برگشتن نداره

اگه دوستت داشت نمی رفت حتی واسه ی یه لحظه...............

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

 //ربکا//

به پای چوبی من تبر زده نگاه تو ، من نمی تونم برم ،اما تو هی میگی برو

آخه من کجا برم ؟ هر جا برم بازم تویی،پیش پای لنگ من ،یکه و تنها می دویی

تو و فاصله باهم یکی شدین، منو پاهام به رسیدن ناامید

کاش می شد می رسیدم تا بدونم تو و فاصله بهم چی ها میگین؟

من به تو نمی رسم ای همه خوبی من ،تو نه دور میشی نه نزدیک به پای چوبی من

به پای چوبی من تبر زده نگاه تو، من نمی تونم برم اما تو هی میگی برو

به صدای من کمی گوش بده ،دل به این خسته ی خاموش بده

ببین از چی می خونم برای تو ،ای همه ی هستی من فدای تو

من به تو نمی رسم ،ای همه ی خوبی من .........................................

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

تقدیم به رویای ذهن و قلبم (ربکا)

  

به خدا همیشه از خدا میخوام، لحظه ی جدایمون سرنرسه

تا همیشه پا به پای هم باشیم اما ،این کوچه به آخر نرسه

نگو تا ابد باید تنها باشم ،آرزوهای منو ازم نگیر

من میخوام با تو باشم، با خود تو

 عشق من ،عشقمو دست کم نگیر

عشقمو دست کم نگیر

این همه شادابی یه روزی حروم میشه

 کوچه هم تموم نشه،عمرمون تموم میشه

تا ابد با من باش، همه ی هستی من

هستی مو ازم نگیر، حرف رفتن رو نزن!..........

 

 

 

 

 

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

/////// تقديم به روياي ذهن وقلبم///////

 

پيش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو

حتي نگاه عاشقش باز شكست طلسممو

خواستم بگم هر چي كه هست مهر سكوتم نشكست

بغض گلويم رو باز گرفت،من كم شدم اون ننشست

راستش زبونم بند اومد، بختك تو واژه سايه كرد

رفت تو خلا منو گرفت من موندمو اون سكوت درد

هر چي تو فكرم بود نبود، خالي شدم از كلمه

خواستم راحتم كنه خسته شدم يه عالمه

//شايد يه لحظه اي ديگه فرصت عاشقي بشه

دوباره يه شانس ديگه شانس شقايقي باشه//

شايد يه جايي فرصتي لحظه اي مجالمون بده

گفتني رو بايد بگم گريه اگه امون بده!!!

پيش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو..................................................................

 

 

 

هر آغازي ،پاياني داره

واين پايان وبلاگ منه.........................

دوستان مهربون و هميشه همراه من در وبلاگ//جناب پرشين فلاورز،بابك يا p،

مهدي پناهي،نادي،رضا شاهي،رضا مهربد،ايمان جعفري ،صادق رحماني ، بابك صحرانورد،پادشاه سابق و  تمام دوستان ديگري كه به وبلاگم نظر دادن اميدوارم هر كجاي ايران كه هستيد سلامت باشيدو به آرزوهاي خوشگلتون برسين پيروز و پاينده باشيد،دوستون دارم و هيچ وقت فراموشتون نميكنم............خداحافظ.

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

غم ميون دو تا چشمونه قشنگت لونه كرده

شب تو موهاي سياهت خونه كرده

دو تا چشمون سياهت مثل شبهاي منه

سياهي هاي دو چشمت مثل غم هاي منه

وقتي بغض از م‍‍ژه هام پايين مياد بارون ميشه

سيل غم آبادي مو ويرونه كرده

وقتي با من مي موني تنهايمو باد ميبره

دو تا چشمام بارون شبونه كرده

بهار از دستهاي من پر زدو رفت

گل يخ توي دلم جونه كرده

تو اتاقم دارم از تنهايي آتيش مي گيرم

اي شكوفه توي اين زمونه كرده.....................

 

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

 

یه زمان خیلی سال پیش وقتی آدم ها ناراحت میشدن
یه چیزی از گوشه ی چشمشون مثل یه قطره می چکید
احساس قشنگی داشت ولی هیچکس اسمش رو نمی دونست
بعدا همی عاشقها جمع شدن و اسم این قطره رو گذاشتند
اشک و اسم این احساس رو گریه!

گریه کن برای دردهام   گریه کن برای خونه
گریه کن برای این دل    که نمی تونه بمونه
گریه کن برای دردهام   گریه آغاز جنونه
گریه کن اگه می تونی  که تو دل غمی نمونه
اگه میشنوی صدامو     یا که میبینی نگامو
دل من تنهای تنهاست  تو ندیدی گریه هامو
گریه کن برای رفتن       گریه کن برای مردن
گریه کن برای قلبی      که با چشمهای تو سوختن
اگه می شنوی صدامو   یا که میبینی نگامو
دل من تنهای تنهاست   تو ندیدی گریه هامو.........................

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

 

بر رو ی سنگ قبرم بنویس......

 

یه فرشته، لب دریا، مثل رویا، وای چه زیبا

یه فرشته، پاک و معصوم، وای چه آروم

انگاری، همین الان ،اومده دنیا

یه تولد، لب ساحل، یه تبسم، از ته دل

یه آدم که دیگه نیست تنهای تنها

یه فرشته که با گریه هاش نوشته

همه ی  فرشته های گمشده پیدا بشن دنیا بهشته........

 

 

 

 

// تنهایی خیلی سردمه//

 

دلتنگی هاتو برداربه روی قلبم بذار

تکیه بده روی شونم ، توی این مسیر دشوار

اگه منو نمی خوای حرف دلم رو گوش کن

فقط برای یکبار ، بعدش.............. خدانگهدار

تنهایی خیلی سخته وقتی چشامم براه

وقتی که شب سیاهه وقتی بدون ماهه

تنهایی خیلی تلخه وقتی که بی تو هستم

تنها می مونه دستم با این دل شکستم

دلتنگی هامو بردار پیش خودت نگهدار

هر وقت که تنها شدی منو بیادت بیار

داری می ری نمی خوام وقت تو رو بگیرم

این حرف آخرمن ...دوستت دارم...دوستت دارم ، میمیرم

تنهایی خیلی درده اگه نیای تو خوابم

وقتی تو اضطرابم، تو هم ندی جوابم

تنهایی خیلی سرده، وقتی پیشم نباشی

آتیشم نباشی ،بیدار میشم نباشی

 

 تنهایی خیلی سردمه.......................(خدا).

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

 

اما، دیگه نمی تونم ، یک لحظه ،اینجا بمونم……….//ربکا//

 

دیگه رو شونه های من جایی نمونده واسه تو

همین الان میخوام بگم از جلوی چشام برو

بذار دیگه تنها باشم تو سرزمین بی کسی

دیگه نمی خوام که بگم،  برای من، مقدسی

 

فردا اگه ز راه نمی آمد،فردا اگر ز راه نمی آمد، من تا ابد کنار تو می ماندم

من تا ابد ترانه های عشقم را در آفتاب عشق تو می خواندم

در پشت شیشه های اتاق تو، آن شب ،آن شب، نگاه سردو سیاهی داشت

دالان دیدگان تو در ظلمت گویی،گویی به عمق روح تو راهی داشت

 گویی به عمق روح تو راهی داشت

 

رنگ چشای روشنت مثل ستاره تو شبه

این دل بیقرار من ،واسه نگاهت می تپه

 

اما دیگه نمی تونم، یک لحظه، اینجا بمونم

اما دیگه نمی تونم، یک لحظه، اینجا بمونم

 

می خوام تا آخرین نفس ، شعر های غمگین بخونم،شعرهای غمگین بخونم……………..

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

//رویای من، ربکا//

 

هی نشین غصه نخور رفته که رفته

اگه دوستت داشت نمی رفت اون که رفته

هی نشین چشم به راه رفته که رفته

اگه عاشق بود نمی رفت اون که رفته

بی خیالش ،مگه چند سال تو جونی

بی خیالش ، مگه چند سال تو می مونی

بی خیالش، اینا رسم روزگاره

همشون کار خداست حکمتی داره

یاد حرفهای قشنگش می دونم مثل یه داغه

اون دلت خیلی گرفته شده قلبت پاره پاره

اون که رفته دیگه رفته ،دیگه اون دوستت نداره

دیگه دست بردار عزیزم برو به سوی عشق تازه

هیچکسی نمی دونه توی دلت چی میگذره؟؟؟

حرفات هم اندازه ی کوه ، پرغروری خیلی ساده

اون که رفته دیگه رفته دیگه برگشتن نداره

اگه دوستت داشت نمی رفت حتی واسه ی یه لحظه...............

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

 //ربکا//

به پای چوبی من تبر زده نگاه تو ، من نمی تونم برم ،اما تو هی میگی برو

آخه من کجا برم ؟ هر جا برم بازم تویی،پیش پای لنگ من ،یکه و تنها می دویی

تو و فاصله باهم یکی شدین، منو پاهام به رسیدن ناامید

کاش می شد می رسیدم تا بدونم تو و فاصله بهم چی ها میگین؟

من به تو نمی رسم ای همه خوبی من ،تو نه دور میشی نه نزدیک به پای چوبی من

به پای چوبی من تبر زده نگاه تو، من نمی تونم برم اما تو هی میگی برو

به صدای من کمی گوش بده ،دل به این خسته ی خاموش بده

ببین از چی می خونم برای تو ،ای همه ی هستی من فدای تو

من به تو نمی رسم ،ای همه ی خوبی من .........................................

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

تقدیم به رویای ذهن و قلبم (ربکا)

  

به خدا همیشه از خدا میخوام، لحظه ی جدایمون سرنرسه

تا همیشه پا به پای هم باشیم اما ،این کوچه به آخر نرسه

نگو تا ابد باید تنها باشم ،آرزوهای منو ازم نگیر

من میخوام با تو باشم، با خود تو

 عشق من ،عشقمو دست کم نگیر

عشقمو دست کم نگیر

این همه شادابی یه روزی حروم میشه

 کوچه هم تموم نشه،عمرمون تموم میشه

تا ابد با من باش، همه ی هستی من

هستی مو ازم نگیر، حرف رفتن رو نزن!..........

 

 

 

 

 

 

 

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

 

با احترام به پدر و مادر عزیزم

 

سلام گرم من به تمامی دوستان گلم، همگی خوش آمدید**

 

امروز یکی از بهترین روزهای زندگیم هست من امروز خیلی خوشحالم چون یه زمانی در چنین روزی(3اسفند) به دنیا آمدم، امروز همه ی خانواده ، همه ی دوستان گلم ، همه و همه این روز رو به من تبریک گفتند ،یکی با یه شاخه گل رز قرمز، یکی با هدیه، یکی بالبخند،یکی باحرفهای قشنگ ، امروز رو برام خاطره گذاشتند،امروز روز بسیار زیبایست...................

 

راستی طبق سنتی که ما ایرونی ها داریم اینکه وقتی می خوایم شمع های کیک تولدمون رو فوت کنیم قبلش چشامون رو می بندیم و تو دلمون آرزو میکنیم ،خوب منم امسال 2تا آرزو دارم ،اولین آرزوم خیلی مهمه نمی تونم براتون بگم چون طبق سخنی از پیامبر(ص):(هرکس که راز خود را پنهان کند ،زودتر به مراد خویش میرسد).

 

ولی آرزوی دوم من اینکه : دعا میکنم خانواده ی خوبم و تمامی دوستان مهربونم چه دوستانم درغیروبلاگ چه دوستانی که در وبلاگم هستند شادو سلامت و خوش باشندو به آرزوهای خوشگل دلشون برسند ،آمین.

 

خوب حالا امروزچون جشن تولدمه، دلم میخواد اسامی دوستان مهربونم  که همیشه با من و به یاد من هستند  براتون بگم و از همین جا صمیمانه ازشون تشکر میکنم، شاد باشید .........

 

دوستان گلم در غیر وبلاگ:

زهرای همیشه همراه من ،ویدای پراحساس، داداش حامد، مهرآسای توپل و بامزه ی من ،آرمین مثل ستاره پرنور، ماه لوسم ، نرگس دوست داشتنی ،محبوبه ی نازنین ،عاطفه ی پر مهرو نانای کوچولوی خودم و..........

 

دوستان عزیزم در وبلاگ:

جناب آقای مهدی پناهی از وبلاگ (موسیقی برای موسیقیدانان) دوست همیشه همراه من ، علاقمند به تاریخ موسیقی و زننده ی سازهای چون ویلن.

 

جناب پرشین فلاورزعزیزاز وبلاگ(خدای آواز استاد ایرج)دوست خوبم ،علاقمند به ادبیات و موسیقی های سنتی و شیفته ی خدای آواز استاد ایرج.

 

جناب بابک راد از وبلاگ(ذهن خسته ی یک پسر دلشکسته) دوست مهربونم کسی که احساسات خودش را صادقانه بر روی کاغذ می آورد ودوست با دقتی که اگه چند روزی در وبلاگم غیبت کنم متوجه میشه.

 

جناب رضا شاهی از وبلاگ( عاطفه و عشق) دوست پراحساسم با شعرهای قشنگش به زلالی و پاکی باران عاطفه.

 

جناب صادق رحمانی از وبلاگ (عاشق بی صدا) دوست مهربونم کسی که در ساخت وبلاگم همون ابتدا، به من راهنمایی کرد.

 

جناب آقای ایمان جعفری ، دوستی که بسیار مهربون هست واز حضور همیشگی ایشون در وبلاگم با نظرات بسیار زیباشون تشکر میکنم.

 

جناب رضا مهربد از وبلاگ(هزار ترانه/ موسیقی ) دوستی که علاقمند به تاریخ موسیقی وهمیشه دنبال  جمع آوری اطلاعات راجب خوانندگان ایرونی هست.

 

سرکار خانم ندا، همسفرنسیم از وبلاگ(من ندا هستم!) دوست با نشاطم دوستی که قلم زیبایی در نوشتن افکاری که در ذهنش موج میزند بر روی را کاغذ دارد.

 

جناب پادشاه از وبلاگ ( همون پادشاه سابق ) دوستی  که پادشاه هست ولی پادشاهی نمی کنه، کسی که حقیقتهای دلش رو صادقانه مینویسه.

و سایر دوستان...............................................

 

خوب دوستان عزیزم با دلهای صاف ومهربونتون ، شایدامروز جسمتون در جشن تولدم نباشه ولی باور کنید حضور تک تک تون رودر جشن تولدم حس میکنم،خیلی خوشحالم که در این جشن شرکت کردید همگی هر جاکه هستین شاد و پیروز و موفق باشید، با عشق.

 

 

و سخن آخرم :

این شعررو تقدیم میکنم به او........................

 

رو  درو دیوار این شهر، همش از تو یادگاره ،توی این کوچه ی تاریک منو تنها نمیزاره

یاد حرفهای قشنگت که توقلبم لونه میکرد ، یاد دلتنگی چشمات که منوبهونه میکرد

میزنه آتیش به جونم  از کجایی مهربونم ؟  آخه من ترانه هامو واسه کی پس بخونم

دل من هوا تو کرده    آخ کجایی نازنیم ؟   کاش بودی می دیدی بی تو من تنهاترینم،

 بی تو من تنها ترینم ..............................                 

                                       

                                             // روز خوبی داشته باشید//    * یا علی*

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...

دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هواي تو را کرده. خودکارم را از ابر پر مي کنم و برايت از باران مي نويسم

به ياد شبي مي افتم که تو را ميان شمع ها ديدم

دوباره مي خواهم به سوي تو بيايم.تو را کجا مي توان ديد؟ در آواز شب اويز هاي عاشق؟ در چشمان يک عاشق مضطرب؟ در سلام کودکي که تازه واژه را آموخته

دلم مي خواهد وقتي باغها بيدارند،براي تو نامه بنويسم و تو نامه هايم را بخواني و جواب آنها را به نشاني همه ي غريبان جهان بفرستي

اي کاش مي توانستم تنهاييم را براي تو معنا کنم و از گوشه هاي افق برايت آواز بخوانم

کاش مي توانستم هميشه از تو بنويسم

مي ترسم روزي نتوانم بنويسم و دفترهايم خالي بمانند و حرفهاي ناگفته ام هرگز به دنيا نيايند

مي ترسم نتوانم بنويسم و کسي ادامه ي سرود قلبم را نشنود

مي ترسم نتوانم بنويسم وآخرين نامه ام در سکوتي محض بميرد وتازه ترين شعرم به توهديه نشود

دوباره شب،دوباره طپش اين دل بي قرارم

دوباره سايه ي حرف هاي تو که روي ديوار روبرو مي افتد

دلم مي خواهد همه ي ديوارها پنجره شوند و من تو را ميان چشمهايم بنشانم

دوباره شب ،دوباره تنهايي و دوباره خودکاري که با همه ي ابر هاي عالم پر نمي شود

دوباره شب،دوباره ياد تو که اين دل بي قرار را بيدار نگه داشته

دوباره شب،دوباره تنهايي،دوباره سکوت،دوباره من و يک دنيا خاطره

*'؛،.عشق صورتی.،؛'* ...